در پروژه تئاتر سنت او کارگردان ، نویسنده ایده اجرای و بازیگر زن است. ژانر: عملکرد یک حافظه است. برای دیدن خانواده ، با محدودیت در سن 16+ سال. مبنای یک مستند است.

әBI از تاتار ترجمه شده است – “مادربزرگ”. در بیانیه مطبوعاتی آمده است: تصویر اصلی یک مادربزرگ است که توسط فناوری ویژه ساخته شده و تا حد امکان با ظاهر نمونه اولیه وی ، مادربزرگ کارگردان ، ساخته شده است. یک عروسک ترکیبی در توسعه انسانی ، بازی کردن با یک مادربزرگ ، بنا به گفته ناتاشا بلووا ، یک هنرمند ، مجسمه ساز ، مدیر ، یک معلم. همه (هنرمند و پاهای او).
تاریخ هیچ کلمه ای ندارد
تاریخ توسعه بدون صحبت کردن ، از طریق موسیقی ، پلاستیک و نور. شخصیت اصلی خود را از دست داده ، گمشده و احساس پشتیبانی نمی کند. و فقط تماس مادربزرگش به او کمک می کند تا کنار بیاید.
این همان چیزی است که نویسنده عملکرد به “RG” گفته است.
عملکرد چگونه متولد شد؟ شما یک بازیگر هستید. من شما را در نقش ادیت پیاف دیده ام (“” The “” The “” The “” The “The Konstantyinov” The Golden the Gl ای – 2020 در نامزدی “بهترین عروسک /اجرای” – تقریباً.). و ناگهان تصمیم به اولین بار گرفتید.
Regina Khabibullina: من فکر می کنم بسیاری از وقایع به اینجا آمده اند ، احساسات جمع شده اند. بیشتر زندگی من با مادربزرگم زندگی می کرد. او دیگر در این نزدیکی نبود ، اما من هنوز هم با او رابطه برقرار کردم. از سنین پایین ، خاطرات گرم را حفظ کردم.
وقتی در آزمایشگاه بودم ، یک عروسک ترکیبی را دیدم که توسط هنرمند ناتاشا بلووا ساخته شده است. عروسک نزدیک به ظاهر واقعی یک شخص است. معمولاً در تئاتر ، عروسک ها مشروط تر ، محدب تر هستند. و این یک هیبرید است ، هنگامی که بدن هنرمندان و قسمت هایی از بدن عروسک وجود دارد و آنها به هم وصل می شوند. و سپس من فکر کردم: این همان چیزی است که من به عنوان ارتباط ما ، به عنوان یک ادامه ، برای من مناسب است – من ادامه مادربزرگم ، ادامه خانواده است. همه چیز به هم وصل شد ، و سپس من ایده ساخت عروسک را داشتم. و سپس عملکرد
من می خواهم یک داستان بسیار ساده با زبان بصری بگویم. تئاتر عروسکی برای من شعر ، نمادها ، استعاره ها ، زبان بدن است … من به کمد لباس فکر کردم – مثل یک فضای نمایش. در دوران کودکی من به نام SL خوانده شد.
یک مخاطب پس از اجرای برنامه گفت: “باور نکنید ، ما هنوز دقیقاً چنین کمد در Petrogradka در خانه بنویس در اتاق مادربزرگ داریم. او درگذشت ، اما ما چیزی پرتاب نکردیم.”
رجینا خبیبولینا: بله؟ و نوعی پارچه ابریشمی ما لاک است. تصویر هنرمندان مشهور روی آن گیر کرده بود. و او کلید را بازی می کند. من ، یک کودک ، همیشه وقتی مادربزرگم نوعی پارچه ابریشمی را باز می کردم مجذوب می شدم. دنیای عینی چقدر جالب! این کمد لباس مانند خانه او ، دنیای او است. و از طریق کابینه ، زبان بصری داستان را بیان خواهم کرد. بله ، سپس طرح اختراع شد.
مادربزرگ من زبان روسی را نمی دانست. چرا این نمایشنامه “әbi” نامیده می شود؟ از آنجا که من تمام دوران کودکی او را حل کردم: “ابی ، ابی ، ابی”. این یک کلمه برای من است. و تمام زندگی من ، ما فقط به زبان تاتار صحبت می کنیم. و من واقعاً می خواهم این ارتباط را منتقل کنم ، این فرهنگ عامیانه ، حداقل لمس …
مادرم در نمایشنامه شرکت کرد – صدا ، زمزمه ، مو ، آهنگ او.
چه کسی در تولید کمک کرده است؟
Regina Khabibullina: البته من یک تیم دارم. این طراح تولید لیزا تورخان است که به من کمک کرد تا نمونه اولیه مادربزرگم را از عکس ها ایجاد کنم. یک مدیر برای ماکسیم ماکسیمف عروسک وجود دارد. این شخصی است که در مقابل من نشسته است و می گوید کار عروسک ، اما نحوه کار آن نیست ، زیرا این یک عروسک خاص است. استاتیک است ، و بنابراین باید با آن کار کند کاملاً مناسب است. وقتی در داخل هستید ، می توانید چیزی را از دست بدهید. و او ظاهری بسیار مهم ، یک ژست ، یعنی ابزار بیانگر او دارد. بنابراین ، من به من گروهی از کسی زنگ زدم که به من نگاه کند.
و البته شریک زندگی من ایرینا کیستانوا است. این تصویری است که توسط من اختراع شده است. مردی که این عملکرد را رهبری کرد ، به او دستور داد که به او اجازه دهد حرکت کند ، حرکت کند و به ملاقات با مادربزرگ و نوه خود کمک کند. تجسم روح ، زمان ، مرگ و سرنوشت است. در تیم من یک هنرمند با توجه به Stas Svistunovich وجود دارد. نور در اینجا بسیار مهم است ، یک روحیه است ، فضای یک نمایشنامه است و یک مؤلفه مهم یک تئاتر بصری است. مهندس صدا توماس گرینبرگ ملودی را در نمایشنامه تنظیم کرد: این یک حافظه است ، صدای صدا از گذشته.
آیا شما و شریک زندگی تان در یک تئاتر خدمت می کنید؟
Regina Khabibullina: Ira Kistanova بازیگر یک تئاتر است. برای مدت طولانی ، او در تئاتر کمدین کار می کرد. او یک دلقک عالی است. و او همچنین عکاسی را دوست دارد. و من در هیچ تئاتر خدمت نمی کنم ، من یک بازیگر مستقل هستم که در قالب یک هنرمند که در پروژه های مختلف دعوت شده است کار می کنم. در خیابان ها ، اجراها ، تئاتر عروسک ، نمایشی. من دوست دارم ژانرها را وصل کنم. من یک تئاتر دیگر را می پذیرم ، اگر فقط زنده باشد.
آیا شما موفق به جمع آوری بودجه برای تولید در Planeta.ru شده اید؟
Regina Khabibullina: ما در سنت مادربزرگ او در یک خانه وام معمولی ، در طبقه همکف زندگی می کردیم. وقتی مادربزرگم ناپدید شد ، ناتاشا این فضا را به یک تئاتر تبدیل کرد. من برای پشتیبانی و انجام یک کار تک رنگ به Planeta.ru تغییر دادم.
من آتش را گرفتم و همچنین تصمیم گرفتم زباله درست کنم. البته ، یک لحظه غیرقابل پیش بینی: آنها پشتیبانی خواهند کرد یا نه؟ وقتی هنوز چیزی برای ارائه ندارید. این عملکرد در خانه “روی زانو” ایجاد شده است.
من از کسانی که حتی من را نمی شناسند ، تصمیم به حمایت دارند ، بسیار سپاسگزارم ، زیرا آنها چیزی برای پاسخ به داستان من دارند. با تشکر از حمایت همه و خانواده من ، ما پول اهدا کردیم و شروع به ایجاد “әbi” کردیم …
با نویسنده در اطراف نمایشگاه قدم بزنید

در تالار تئاتر می توانید از این نمایشگاه بازدید کنید. بیایید با نویسنده – Regina Khabibullina برویم.
– این یک نصب برای عملکرد است. در ابتدا یک عروسک ایجاد کردم. و او با او پیاده روی کرد ، یک عکسبرداری – به همراه دوست ایرینا کیستانوا ، شریک زندگی در این اجرا. او نویسنده این عکسها است که منحصراً در فیلم های سیاه و سفید گرفته شده است.
بهار ، تابستان ، زمستان ، پاییز. هر چهار فصل – مانند کیم کی دوک. در زمستان سوار شدیم. این اوایل پاییز و پاییز است. نزدیک خلیج می رویم. و در اینجا ، در بازتاب آینه کسی – مادربزرگ. من یک خانه متروکه در منطقه لنینگراد پیدا کردم. ما تصمیم گرفتیم به آنجا برویم ، بالهای چوبی باز کنید و آینه داشته باشیم …
در این عکس ، مادربزرگ من Nazia Valievna هنگام جوانی. از طرف دیگر – با موهای خاکستری. چیزهایی وجود دارد که از کودکی من ، دنیای موضوع مادربزرگ من ، آنچه پس از او باقی مانده است ، حفظ شده است. ژاکت مورد علاقه او دستمال تسبیح او حوله ای که از یک کیسه برای سیب زمینی ساخته شده است – خود مادربزرگ آنها را درست کرده است. قاشق چوبی. یک حوله ، خیلی نرم ، او او را دوست داشت. سوزن های بافندگی که او جوراب گره می زند. دید او بدتر شد ، اما دستش به گره زدن ادامه داد. کاسه ای که دوست دارد چای بنوشد. قیچی او … او جواهرات را خیلی دوست دارد. هنگامی که او قرار گرفت ، استخوان ها را نگه داشت و دانه ها را از آنها درست کرد. از بال غاز ، او طوفان های برفی ایجاد کرد و آنها را جارو کرد. و این پرهای غاز برای تابه است.
آیا بحث خواهیم کرد؟
پس از اجرا ، مخاطب هنوز در لابی بود تا در مورد آن بحث کند. آنها با یک دایره روی کیک ها دراز کشیده اند. مجری گفت: “ما برابری داریم: جوانان و بزرگسالان می توانند نظرات خود را بیان کنند ، افکار ، احساسات ، تجربیات را به اشتراک بگذارند. هیچ بیانیه ای دقیق و نادرست وجود ندارد ، قضاوت …”. و سؤال کنید: اولین برداشت شما از عملکرد؟ چیزی که وقتی به نظر می رسید به شما پاسخ داده اند ، باعث غم و اندوه ، اشک می شوند؟ لحظاتی وجود دارد که شما را شادی ، سبک ، لبخند می زند؟ شما تماشای این عملکرد را توصیه می کنید؟ چه افکار و عواطف تئاتر را ترک می کند؟
هیچ کلیپی وجود ندارد. مخاطب در را باز کرد ، فرانک. و این واقعاً جالب است.
برنامه بعدی این اجرا 13 اکتبر بود.
به “RG” کمک کنید
پروژه 27 تئاتر یک تئاتر مستقل برای نوجوانان از سن پترزبورگ است.
بنیانگذار این تئاتر گفت: “ما نسل جدیدی از اجراها را با کارگردانان جوان ایجاد می کنیم. 19 نمایش در کارنامه ما وجود دارد. مأموریت ما این است که از طریق متن تئاتر با جوانان در موضوعات مهم صحبت کنیم.”
عملکرد در بعضی مکان ها:
در سن پترزبورگ: وب سایت TP 27 (خیابان Komsomol ، خانه 2) ؛ تئاتر Thanh Nien در Fontankev مسکو: “بنیاد هنری” و تئاتر شالوم.